ماه مبارک رمضان ماه نزول قرآن ماه بندگی ماه پام شدن برتمامی شیعیان جهان مبارک باد

پذیرایی ویژه خدا در میهمانی رمضان

رمضان


ماهی که در پیش رو داریم یکی از مهمترین ماه های سال است که از نظر معنوی و بارش الطاف الهی از جایگاه ویژه ای برخوردار است.


ورود به این ماه پر برکت و درک فیوضات خداوندی آن نیازمند توجه به برخی نکات است که این نوشته به برخی از آنها اشاره می کند:

 

توجهات قبل از ورود

وقتی کتاب های سیر و سلوک، نظیر کتاب های مرحوم ابن طاووس را بررسی کنید[1]، خواهید دید که او در تنظیم اعمال سال، اول از ماه مبارک رمضان شروع کرده و آخر کتاب را به ماه شعبان ختم می کند. این نشان می دهد که اول سال برای کسی که اهل سیر و سلوک است، ماه مبارک رمضان است و آخر سال او هم ماه شعبان ؛ برخلاف اهل طبیعت که اول سالشان فروردین است و پایان سالشان اسفند یا اهل درس و مدرسه که اول سالشان مهر است و پایان سالشان خرداد؛ که البته یک وجه اشتراکی وجود دارد و آن اینکه برای اتمام یک سال خوب و شروع یک سال خوبتر باید تمام همت خود را به کار گرفت تا در باقیمانده سال، کاستی ها را جبران کرد و برای شروع سال جدید کمر همت را محکم بست.

از اینجا معلوم می شود چرا رسول خدا صلی الله علیه و آله با اینکه در تمام دوازده ماه اهل شب زنده داری بود[2]؛ وقتی به ماه شعبان می رسید تلاش او شدت می گرفت و سیره اش چنین می شد:

«كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیَّامِهِ‏»[3]

رسول خدا صلی الله علیه و آله بر روزه روزها و شب زنده داری شبهای این ماه مداومت و کوشش فراوان داشت.

آن حضرت تا در قید حیات دنیا بودند برای ماه شعبان خصوصیتی قائل بودند که برای ماههای دیگر نبودند و این نبود جز اینکه ماه شعبان، پایان سال اعتقادی، اخلاقی و عملی یک رهرو راه خداست.

تلاش کنیم تا در روزها و ساعات پایانی ماه شریف شعبان با توبه و استغفار واقعی و دیگر اعمال واجب و مستحب در حد امکان کاستی های یک سال گذشته را جبران کنیم تا با یک آمادگی نسبی وارد این میهمانی الهی شویم

توجهات در آستانه ورود

کسی که در پی نورانی تر شدن است بداند که ماه رمضان آغاز یک سال جدید است برای بندگی. سال نوی که با یک میهمانی ویژه شروع می شود. میزبان معبود است و میهمان بندگان؛ ولی نه همه آنها.

رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ماه مبارک رمضان فرمود:

وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِیتُمْ فِیهِ إِلَى ضِیَافَةِ اللَّهِ ؛ و آن ماهی است که در آن به میهمانی خدا دعوت شده اید.[4]

روشن است که دعوت شدن به معنای شرکت در میهمانی نیست؛ میهمان به کسی می گویند که دعوت را بپذیرند و در مجلس میهمانی شرکت کند؛ پس برخلاف تصور رایج، همه مردم میهمان این ماه نمی شوند؛ میهمانان این ماه تنها کسانی خواهند بود که دعوت الهی را لبیک گویند و وارد این میهمانی شوند ورود هم به این معناست که دعوت شونده تا آنجا که ممکن است آداب آن میهمانی و ادب در برابر میزبان و سایر میهمانان را رعایت کند. خلاصه، میهمان این ماه کسی است که عطر و بوی این ماه را بگیرد؛ هر چند مختصر.

 

رمضان

 

توجهات پس از ورود

بنابر روایتی که نقل کردیم، ماه مبارک رمضان، ماه میهمانی خداست و انسان در این ماه، مهمان الهی است. اما این به معنای حصر پذیرایی و روزی دهی خدا در این ماه نیست. از آنجا که رزق الهی مستمر[5] و هر نعمتی که هست از اوست[6] پس این تعبیر «میهمانی خدا» ، گویای یک روزی ویژه در یک فرصت خاص از سوی اوست.

اما آن رزق و روزی ویژه که در این ماه به دعوت شدگان یا همان میهمانان خدا عطا می شود چیست؟

سۆالی آشنا و آمیخته با طنزی وجود دارد که فصل آن ماه رمضان است با اینکه جدی است ولی نوع مردم با خنده و شوخی از کنارش می گذرند: که این چه مهمانی است؟! در میهمانی که به آدم گرسنگی و تشنگی نمی دهند!

غافل از اینکه این، یک مهمانی زمینی نیست که در آن میزبان با سفره ای پر از خوردنی ها و آشامیدنی ها از میهمانان پذیرایی کند؛ این یک میهمانی معنوی است که لازمه آن کم کردن گرایشهای مادی چون خوردن و آشامیدن و ترک جدی گناهان است.

کسی که در پی نورانی تر شدن است بداند که ماه رمضان آغاز یک سال جدید است برای بندگی. سال نوی که با یک میهمانی ویژه شروع می شود. میزبان معبود است و میهمان بندگان؛ ولی نه همه آنها

آیت الله جوادی آملی در این باره می فرمایند:

گذشته از آن رزق ظاهری، روزیهای دیگری هم هست که در فرصتهای مناسب توزیع می شود و مهمترین روزیی که در ماه مبارک رمضان به بندگان عطا می شود، معارف قرآن کریم است و در کنارش سنت معصومان علیهم السلام است و برکات دیگر. این ماه نزول قرآن است. قهراً انسان روزه می گیرد و به شب زنده داری موفق است تا از این ضیافت بهره ای ببرد و میزبانی خدا را ادراک کند.

پس این ماه، ماه ضیافت خداست و غذایی که خداوند در این ماه به انسان می دهد، معارف قرآن است و چون قرآن از عترت جدا نیستند[7]، در حقیقت ثقلین در این ماه روزی مهمانان الهی اند.

 

نتیجه اینکه:

 

1.تلاش کنیم تا در روزها و ساعات پایانی ماه شریف شعبان با توبه و استغفار واقعی و دیگر اعمال واجب و مستحب در حد امکان کاستی های یک سال گذشته را جبران کنیم تا با یک آمادگی نسبی وارد این میهمانی الهی شویم.

2.برای درک بهتر و بهره مندی بیشتر از برکات این ماه تا آنجا که ممکن است خود را مؤدب به آداب این ماه و رعایت حرمت آن کنیم.

3.در این ضیافت بزرگ الهی مهمترین و ارزشمند ترین پذیرایی معارف قرآن و اهل بیت علیهم السلام است که بسته به میزان قرب و معرفت میهمانان به آنها داده می شود.

 

پی نوشت ها :

[1] منظور، کتاب «الإقبال بالأعمال الحسنة فیما یعمل مرة فی السنة» ؛ تألیف سید رضى الدین، على بن موسى بن طاووس حلى( 589- 664 هجرى) است که در موضوع ادعیه و اعمال سال و زیارات معصومین علیهم السلام به رشته تحریر در آمده است.

[2] وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً (79/اسراء)

[3]  مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، 2/829

[4] عیون أخبار الرضا علیه السلام 1/295

[5] ان الله هو الرزاق ذوالقوه المتین (58/ذاریات)

[6] ما بکم من نعمه فمن الله (53/نحل)

[7] در حدیث ثقلین درباره قرآن و اهل بیت ع آمده است: «لن یفترقا : هرگز از هم جدا نمی شوند.»

امید پیشگر

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

 منبع: http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=48390

نیمه شعبان، سالروز ولادت درّ ثمین ولایت، کهف حصین امامت، امان و آرزوی بشر، حضرت مهدي (عج) مبارك باد

یا مهدی (عج)

 

نیمه شعبان، سالروز ولادت  درّ ثمین ولایت، کهف حصین امامت، امان و آرزوی بشر، آن ظلمت ستیز و خورشید سحر، امام و سرورمان، حضرت حجّت بن الحسن العسکری علیه السّلام  تبریک و تهنیت باد.

 “ میوه درخت توحید “

گاهی برخی سؤال ها چنان ذهنمان را مشغول می‌کند که تا پاسخش را نیابیم، آرام نمی‌گیریم. پرسش هایی از این دست: چرا شیعه این قدر به امامت بها می‌دهد و آن را مهم جلوه می‌دهد؟ آیا اعتقاد به امام، آن هم امام غایب این قدر مهم است؟ اصلاً امامت در میان دیگر گزاره های اعتقادی اصل است یا فرع؟!

یافتن پاسخ این پرسش ها اندکی تأمّل می‌طلبد و البتّه ریشه در خداشناسی صحیح و عمیق دارد. وقتی کسی خدا را شناخت، یعنی برایش روشن شد که پروردگاری دارد، عقلاً باید تسلیم او شده و به ربوبیّت او گردن بنهد. خداشناس کسی است که به این مرحله از پذیرش و تسلیم نسبت به خدا رسیده باشد و در حقیقت خدا را به خدایی قبول کرده باشد.

چنین کسی لازم است نسبت به باب خدا (راه های انحصاری رسیدن به فرامین و معرفت خدا) یعنی پیامبر (صلّی الله علیه و آله سلّم) و ائمّه (علیهم السلام) هم تسلیم شود.

یعنی ایشان را به همان مقامی که خدا برایشان قرار داده باور کند تا توحید از او پذیرفته شود. به تعبیر دیگر لازمه پذیرش ربوبیّت خدای عزّ و جل، پذیرفتن نبوّت پیامبر (صلّی الله علیه و آله سلّم) و امامت ائمه (علیهم السلام) است.

 قبول ولایت اهل بیت (علیهم السلام) شرط توحید دانسته شده است چنان که در حدیث آمده است که: تنها کسی اهل معرفت خدا و عبادت اوست که خدا را بشناسد و اهل معرفت امام از ما اهل بیت باشد؛ و قسم به خدا، کسی که خدا را نشناسد و معرفت نسبت به ما اهل بیت نداشته باشد، غیر خدا را شناخته و بندگی غیر او را ـ این چنین گمراهانه ـ کرده است.

از این احادیث و نظایر آنها، به صراحت می‌توان نتیجه گرفت که موحّد در فرهنگ شیعی به کسی گفته می‌شود که اعتقاد به خدا و پیامبر و ائمّه دارد و اهل ولایت محسوب می‌شود. امام شناسی میوه درخت خداشناسی است. همان طور که هر درختی به میوه اش شناخته می‌شود، توحید هم به امامت شناخته می‌شود. درخت توحید زمانی درخت توحید خواهد بود که ثمره آن، اعتقاد به امام باشد. اگر چنین میوه ای بر آن نروید، دیگر درخت را نمی‌توان درخت خداشناسی دانست.

بنابر این، معرفت امام زمان برای هر فرد نه تنها شرط و لازمه معرفت خداست؛ بلکه نشانه منحصر به فرد آن است. یعنی با این نشانه و فقط با همین نشانه می‌توان فهمید که چه کسی خداشناس است و چه کسی نیست. اگر نشانه دیگری برای خداشناسی در احادیث اهل بیت بیان شده باشد فرع بر این اصل است. اصل اصول دین ولایت چهارده نور پاک است.

 در زمینه توحید و معرفت خدا نیز این اصل پا برجاست؛ تا جایی که وقتی فردی معنای معرفت الله را از امام حسین (علیه السلام) پرسید، امام پاسخ فرمودند: [معرفت خدا عبارت است از:] معرفت اهل هر زمانی امام خودشان را که طاعت او برایشان واجب است.

در واقع چون معرفت خدا جز به معرفت امام زمان شناخته نمی‌شود و تحقّق نمی‌یابد، امام حسین (علیه السلام) معرفت الله را به معرفت امام زمان تفسیر فرمودند. پس معرفت امام به معنای اعتقاد به ایشان، جزء ناگسستنی معرفت الله می‌باشد. اگر خداشناسی فرد به امام شناسی ختم نشود، هنوز نمی‌توان او را موحّد دانست.

شیعه و سنّی هر دو این روایت را از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله سلّم) نقل کرده اند که: هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی از دنیا رفته است.

 پیامبر (صلّی الله علیه و آله سلّم) به صراحت بیان کرده اند کسی که امام زمان خود را نشناسد، هنوز از جاهلیّت و شرک در نیامده است.

بنابر این، معرفت خدا اگر به معرفت امام عصر (علیه السلام) منتهی نشود، شخص را دیندار نمی‌کند. در حقیقت انسان با نشناختن امام و تسلیم نشدن در برابر او، همه چیز را از دست می‌دهد؛ در حالی که همه نعمت ها و اعمال نیک، در صورت وجود معرفت امام سعادت آور می‌شود.

 

« برگرفته از کتاب "آفتاب در غربت"، تألیف دکتر سیّد محمّد بنی هاشمی »

منبع: سایت دانشگاه شیراز