پانزدهم رجب، سالروز وفات بانوی شکیب، حضرت زینب علیهاالسلام تسليت و تعزيت باد
![]()
بانوی غم
زینب علیهاالسلام زبان علی علیهالسلام در کام است و ذوالفقار علی علیهالسلام در
نیام. زینب علیهاالسلام آفتاب عفت زهرا علیهاالسلام در حجاب است و حلم حسن علیهالسلام در سینه. کلام زینب علیهاالسلام چون تیغی است که پردههای تزویر را میدرد و یادآور فصاحت جاری بر زبان رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله است. ردای وصله خورده زینب علیهاالسلام و قد خمیدهاش، یادآور مظلومیت فاطمه علیهاالسلام است.
چشمهای مضطرب او، از سر بریده حسین علیهالسلام بر نیزه حکایت میکند. به راستی کیست که چون زینب علیهاالسلام از آغاز کودکی تا پایان زندگی، در دامان مصیبت و صبر آن زندگی کند و کیست که چون زینب علیهاالسلام این چنین در برابر آماج سختیها شکیبایی از خود نشان دهد؟!
خاندان عصمت و طهارت
قرآن مجید میفرماید: سرزمین پاکیزه و زمین مطلوب، گل و گیاه زیبا و ارزشمند میرویاند؛ در حالی که از شورهزار جز خار و گیاه بیارزش سر برنمیآورد. و اینچنین، زینب کبری در خانوادهای به دنیا آمد که همگی پاک زیستهاند و پایهگذار فضیلتها و کرامتهای انسانی به شمار آمدهاند. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله جد مادری زینب علیهاالسلام همان کسی است که قرآن مجید وی را با تعبیر «رحمةً للعالمین» معرفی میکند. پیامبر خدا افزون بر آن که جد زینب علیهاالسلام بود، عنوان دیگری داشت و آن نقش پدری بود؛ زیرا آن حضرت صلیاللهعلیهوآله خود را پدر فرزندان زهرا علیهاالسلام میدانست.
مولود فاطمه علیهاالسلام
سال ششم هجرت بود که تو پا به عرصه گیتی گذاشتی و بیش از همه حسین علیهالسلام را خوشحال کردی. موج شادی محله بنیهاشم را غرق در سرور کرده بود؛ زیرا همه برای ولادت سومین نوه رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله لحظه شماری میکردند و آرزو داشتند که «مولود فاطمه» را در آغوش گیرند و آن زمان بود که تو تنها در آغوش حسین آرام میگرفتی و بس. ای زینت پدر و آل محمد، ای که نامت را جبرئیل با چشمی اشکبار بر رسول خدا عرضه داشت و ای که پیامبر بعد از شنیدن مصیبتهای تو از سوی جبرئیل فرمود: «هر کس بر مصایب زینب علیهاالسلام گریه کند، مانند کسی است که بر مصیبتهای برادرانش حسن و حسین علیهماالسلام گریسته است». سلام بر تو و بر خاندان پاکت باد.
عقیله بنیهاشم
«عقیله» به معنای بانویی است که در قومش از کرامت و ارجمندی ویژهای برخوردار باشد و در خانهاش عزت و محبت شگفت داشته باشد. به همین دلیل، به زینب کبری علیهاالسلام لقب «عقیلة بنیهاشم» و «عقیلة الطالبین» دادهاند. از دیگر لقبهای آن بزرگوار، موَثَّقه، عارفه، عالمه غیرمتعلمه، عابده آل علی، فاضله و کامله است. حضرت زینب علیهاالسلام نیز به «صدیقه صغری» لقب یافتهاند و این به دلیل شباهتهای بیشماری است که بین ایشان و مادر بزرگوارشان «صدیقه کبری» وجود دارد.
در مکتب زینب علیهاالسلام
در فضیلتهای حضرت زینب علیهاالسلام میتوان به قناعت، زهد، عبادت و تحمل در مقابل پیشآمدهای ناگوار و مشکلات روزگار اشاره کرد. از شگفتیهای آن بانو این که در حدود شش سالگی، خطبه بلیغ و طولانی مادر بزرگوارشان را در مسجد النبی راجع به فدک و ولایت امیرمؤمنان حفظ کرده بود. بشیر بن خزیم اسدی از شخصیتهای مهم کوفه میگوید: «به خدا سوگند هرگز زنی را که سراپا شرم و حیا باشد، سخنرانتر از زینب علیهاالسلام ندیدهام؛ گویی از زبان علی علیهالسلام نطق میکردو سخن گفتن را از زبان آن حضرت فرا گرفته بود». موقعیت علمی و اجتماعی آن بانو به گونهای بود که شوهرش عبداللّه نیز او را با این عنوان میخواند: «ای دختر مرتضی، ای بانوی خردمند بنیهاشم». امام سجاد علیهالسلام پس از خطبه آتشین زینب در کوفه، در مقام تأیید به ایشان فرمود: «بحمداللّه تو دانشمند بدون آموزگار و اندیشمند بدون استاد هستی».
مفسر نمونه
در روزگاری که امیرمؤمنان علیهالسلام در کوفه به سر میبرد، حضرت برای زنان مجلس برپا میکرد و برای آنها تفسیر قرآن میگفت. یکی از روزها تفسیر «کهیعص» (حروف مقطعه ابتدای سوره مریم) را میفرمود. در این بین علی علیهالسلام وارد شده و فرمود: ای نور دیده! شنیدهام تفسیر «کهیعص» را برای زنان بیان مینمودی. عرض کرد: بلی، فدایت شوم. امیرمؤمنان فرمود: دخترم! این رمزی است در مصیبت شما عترت پیامبر، و سپس مصیبتهایی را که بر آنها وارد میشد برای آن بانو بیان فرمود که ناگاه ناله و گریه آن مظلومه بلند شد.
زهد زینب علیهاالسلام
زینب کبری علیهاالسلام نمونه بارز زاهد کامل بود. او هرچند همسرش از ثروتمندان کمنظیر عرب به شمار میآمد، ولی از همه زیباییهای دنیا چشم پوشید و برای رضای خدا ویاری نهضت مقدس اباعبداللّه الحسین علیهالسلام راه کربلا را در پیش گرفت و در این راه چون کوهی استوار و پا برجا بود و پناهگاه خاندان عصمت و طهارت شد. او با پدری زهد پیشه چون علی علیهالسلام زندگی کرد و یک بار چهار هزار درهم از اموال شخصیاش به یک عرب بخشید و مشکل او را برطرف نمود.
الگوی حجاب
قرآن مجید در سوره نور درباره حجاب بانوان تأکید، و زنان و دختران پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را به عنوان الگوهای جامعه اسلامی معرفی کرده است و زینب علیهاالسلام چون مادر بزرگوارش، اسوه حجاب و عفت بود. یحیی مازنی میگوید: «من مدت زیادی در همسایگی خانه امیرمؤمنان سکونت داشتم. در طول این مدت، نه قامت زینب را دیدم و نه صدای او را شنیدم. هر گاه زینب میخواست به زیارت جدش برود، امام حسن علیهالسلام ، امام حسین علیهالسلام و حضرت علی علیهالسلام گرداگرد او را میگرفتند و علی علیهالسلام ، پیش از رسیدن به روضه مبارک پیامبر، چراغها را خاموش میکرد و میفرمود: «نمیخواهم چشم بینندهای به خواهرتان زینب علیهاالسلام بیفتد».
زینب علیهاالسلام در مهد فضیلتها
بیان سخنان و خطبههای عالمانه و همراه با استدلال به آیات قرآن کریم، در کربلا، بازار کوفه، مجلس عبیداللّه بن زیاد و دربار یزید از سوی زینب کبری علیهاالسلام ، هر یک شاهد گویایی بر توانایی علمی ودانش آن بانوست و البته این طبیعی است؛ چرا که پیامبر صلیاللهعلیهوآله مدینه و شهر علم است و علی هم دروازه آن شهر، و هر کس بخواهد وارد شهر علم شود، باید از آن در وارد گردد. زینب علیهاالسلام خود ساکن شهر علم بود و از محضر جد بزرگوار خود کسب فیض مینمود. بسیاری از محدثان از حضرت زینب علیهاالسلام حدیث نقل کردهاند. از جمله ابن عباس، خطبه حضرت زهرا علیهاالسلام را از آن حضرت نقل میکند و میگوید: «زینب، عقیله بنیهاشم، احادیث بسیاری از فاطمه علیهاالسلام و مادرش نقل نموده است».
همراه حسن علیهاالسلام ، همراز حسین علیهالسلام
با غروب غمانگیز حیات امیرمؤمنان علیهالسلام صبح صادق امامت امام حسن علیهالسلام و سپس دوران امامت امام حسین علیهالسلام آغاز شد. در این فصل از زندگانی زینب علیهاالسلام ، او چون مادری مهربان، یاری وفادار و خیرخواهی همیشگی برای برادران بود. اما بعد از شهادت امام حسن علیهالسلام ، او دیگر همه کس حسین علیهالسلام و همرازی مطمئن برای او به شمار میآمد. عشق به حسین چنان وجود این بانو را پر کرده بود که زندگی بدون برادر برایش مقدور نبود. با شروع نهضت حسینی، زینب همچون پروانه گرداگرد شمع وجود برادر میسوخت و خود را برای فردایی مهیا میساخت که دیگر حسین نبود و او میبایست گرد خیمههای نیمسوخته حرم بسوزد و از دلهای سوخته دلجویی کند.
تصویر حسین علیهالسلام در کربلا
زینب علیهاالسلام آیینه حسین بود و آیینه دار آیین رسول خدا علیهاالسلام . دیدار زینب، تماشای حسین را به دیدگان مضطرب هدیه میداد و او شعله عشق حسین را در میان دلهای مشتعل کربلا تقسیم میکرد تا هیچ کس بینور حسین قدم درراه نگذارد و بیروشنی او شام و کوفه را تجربه نکند. زینب علیهاالسلام آیینه حسین علیهالسلام بود. زینب حسین بود و خودش، حسین علیهالسلام بود و زهرا علیهاالسلام ، حسین علیهالسلام بود و علی علیهالسلام . زینب تصویری از اهل بیت علیهمالسلام بود. زینب، همه صبر و شکیبایی و همه سرمایه غریبیها و بیپناهیها بود. زینب، آینه حسین بود و امتداد راه او در کربلا. آری، زینب با حسین خاکسترنشین شد، آن لحظه که بر خاکسترهای خیمههای نیم سوخته به نماز نشسته بود. زینب و حسین دو تصویرند در کربلا و کوفه؛ بلکه در همیشه و همه جا برای همه آنان که بخواهند یک حقیقت را در دو جلوه ببینند.
ورود به کربلا
روز دوم محرم بعد از برپا شدن خیمهها وسکونت در کربلا، زینب کبری علیهاالسلام هراسان به حضور برادر شرفیاب شد و عرض کرد: این بیابان را خوفناک میبینم؛ چرا که ترس عظیمی از آن به من روی آورده است. امام حسین علیهالسلام فرمود: هنگام رفتن به جنگ صفین، از این جاگذر میکردم که پدرم گریست و فرمود: در عالم خواب دیدم که این بیابان دریایی از خون است و حسین علیهالسلام در آن غرق میشود و هرچه یار و یاور میطلبد، کسی او را یاری نمیکند. آن گاه پدرم به من فرمود: «ای اباعبداللّه! اگر چنین حادثهای برای تو رخ دهد چه میکنی؟ گفتم: صبر میکنم. زینب علیهاالسلام با شنیدن این سخن، آن چنان سوخت که گریه سر داد.
پرستار جسم، طبیب روح
حضرت زینب علیهاالسلام افزون بر مسئولیتهای سنگینی که در جریان عاشورا پذیرفته بود، مسئولیت پرستاری جسمی و روحی اهل بیت علیهمالسلام را هم به عهده داشت. امام سجاد علیهالسلام میفرماید: «در روز عاشورا وقتی پدرم را کشته و به خون آغشته دیدم و دیدم که فرزندان آن حضرت با برادران و عموهایم به شهادت رسیدهاند و زنان و خواهران را مانند اسیران روم و ترک مشاهده کردم، به حدی ناراحت شدم که سینهام تنگی کرد و خواست روح از بدنم جدا شود. در این هنگام عمهام مرا دید و گفت: «ای یادگار برادر! تو را چه شده است؟ بیش از این بی تابی مکن. به خدا قسم شهادت، عهدی است که خدا با جد و پدرت کرده است. خداوند از کسانی که در آسمانها معروفاند تعهد گرفته که ایشان این اعضای پاره پاره و جسدهای غرقه به خون را به خاک بسپارند و در این سرزمین برای قبر پدرت بیرقی برافرازند که اثر آن از بین نخواهد رفت و در آمد و رفت شب و روزها محو نخواهد شد».
زینب علیهاالسلام در کوفه
حضرت زینب علیهاالسلام علاوه بر اینکه با کوفیان سخن گفت و آنان را بر بی وفاییشان عتاب نمود، در دارالاماره ابن زیاد نیز چنان نیرومندانه ایستاد که توان سخن گفتن را از آن پلید گرفت. ابن زیاد برای آنکه زینب کبری را تحقیر کند گفت: خدارا شکر که شما را رسوا نمود و مردانتان را کشت و وحی و اخبارتان را دروغ گردانید. زینب علیهاالسلام بی آن که هیبت مجلس در روح بلندش تأثیر بگذارد، با نگاهی تحقیرآمیز به او فرمود: «حمد و سپاس خدای، که ما را به وسیله پیامبرش گرامی داشت و از هر پلیدی مبرا ساخت. همانا شخص تبه کار رسوا میشود و بدکار دروغ میگوید». بعد در پاسخ عبیدالله که گفت: کار خدا را درباره خاندانت چگونه دیدی، فرمود: «چیزی جز زیبایی و خیر ندیدم. آنان گروهی بودند که خداوند کشته شدن را برایشان نوشته بود و مردانه به سوی قتلگاه شتافتند و محاکمه تو و ایشان در پیشگاه الهی نزدیک است تا حق آشکار گردد».
دفاع از امام سجاد علیهالسلام
بعد از واقعه کربلا، وقتی امام سجاد علیهالسلام را در برابر ابن زیاد آوردند گفت: تو کیستی؟ حضرت فرمود: من علی فرزند حسینم. ابن زیاد گفت: مگر خدا علی بن الحسین را نکشت؟ حضرت فرمود: علی، برادرم بود و مردم او را کشتند. عبیدالله گفت: بلکه خدا او را کشت. حضرت فرمود: خداوند جانها را به هنگام مرگشان میگیرد، ابن زیاد خشمگین شد و گفت شگفتا! هنوز آن جرأت و توانایی در تو باقی مانده که پاسخ مرا بدهی و گفته مرا زیر پا اندازی، او را ببرید و گردن بزنید. در این هنگام زینب علیهاالسلام بی تاب شد و خود را به دامان امام انداخت و فرمود: ای پسر زیاد! هر چه از خون ریختی تو را بس است. به خدا سوگند از او جدا نخواهم شد. اگر قصد کشتن او را داری مرا نیز با او بکش. ابن زیاد لحظهای به زینب علیهاالسلام و علی بن حسین علیهالسلام نگریست و گفت: خویشی چه شگفتانگیز است.
در مجلس یزید
زینب علیهاالسلام بعد از ورود به شام، با سخنان علیگونهاش یزید را رسوا ساخت. او در مجلس یزید خطاب به او فرمود: «افسوس که ناچار به گفتگو با تو هستم؛ و گرنه حقیرتر از آنی که با تو سخن گویم.... به خدا قسم که جز از خدا ترسی ندارم و جز به او نزد کسی شکایت نمیبرم. هر مکر و خدعهای داری به کار گیر، ولی بدان به خدا سوگند نمیتوانی یاد ما را محو کنی و ذکر اهل بیت را از بین ببری». ایشان سپس خطبهاش را آغاز کرد و فرمود: «آیا گمان کردی که چون عرصه را بر ما تنگ نمودی و ما را مانند اسیران به این طرف و آن طرف بردی، ما را نزد خدا خوار نمودی. ای یزید! به خدا قسم تو جز پوست خود را نشکافتی و جز گوشت بدن خود را قطع ننمودی.» یزید بعد از شنیدن این سخنان آتشین، از وحشت و تأثر آن چنان لرزید که دستور داد اهل بیت را با کمال احترام به مدینه برگردانند.
کاروان سیاهپوش
وقتی اهل بیت امام حسین علیهالسلام خواستند به مدینه بازگردند، به دستور یزید شترها را با پارچههای پرزرق و برق آراستند تا با احترام بیشتری به سوی مدینه حرکت کنند. زینب علیهاالسلام که از هوشیاری، قاطعیت و تدبیر بالایی برخوردار بود، دریافت که آنها میخواهند خون شهیدان را با اینگونه ظاهر سازیها لوث نمایند. از این رو از فرصت استفاده کرد و بیدرنگ فرمود: «محملها را سیاهپوش کنید تا مردم بدانند در مصیبت و عزاداری فرزندان فاطمه زهرا علیهاالسلام به سر میبریم.»
وفات حضرت زینب علیهاالسلام
در تاریخ و روز و سال وفات حضرت زینب علیهاالسلام دیدگاههای گوناگونی وجود دارد. نظر معروف این است که آن حضرت پس از شهادت امام حسین علیهالسلام بیش از یک سال و نیم زندگی نکرد و در نیمه رجب سال 62 هجری قمری، در 56 سالگی از دنیا رفت. نویسنده بحرالمصائب نوشته است: حضرت زینب علیهاالسلام بعد از واقعه کربلا و رنج شام و محنت ایام، چندان گریست که قدش خمیده شده و گیسوانش سفید گردید و زندگیای سراسر حزن و اندوه داشت تا به سرای دیگر رخت بربست.
توسل به حضرت زینب علیهاالسلام
توسل به حضرت زینب علیهاالسلام و واسطه قرار دادن ایشان برای دریافت توفیقات الهی، از مسائلی است که در کلام معصومان بدان سفارش شده است. امام زمان(عج) فرمود: «در گرفتاری واسطهای آبرومند چون عمهام زینب علیهاالسلام به درگاه خدا معرفی کنید تا خدای متعال گرفتاریتان را برطرف سازد.» همچنین ایشان در جای دیگر فرموده است: «به شیعیان و دوستان من بگویید خدا را به حق عمهام حضرت زینب علیهاالسلام قسم دهند که ظهور مرا نزدیک گرداند.»
زیباترین شکیب
تابش آفتاب شکوهمند زینب علیهاالسلام بعد از ورود به مدینه طیبه بیش از یک سال و اندی دوام نیاورد و همین مقدار زندگانی هم بدون حسین علیهالسلام برای زینب علیهاالسلام بسیار سخت بود. اگر مقام والای صبر و تسلیم حضرت زینب علیهاالسلام در برابر مقدرت الهی نبود، کافی بود که زینب علیهاالسلام بعد از حسین علیهالسلام با تجدید هر خاطرهای از خاطرههای کربلا و عاشورا جان بسپارد و با زندگی وداع کند؛ اما زینب علیهاالسلام بنده شایسته خدا بود و بندگی خدا را در میدانهای مختلف نشان داد و فرمان «فاصبِرْ صبرا جمیلاً» را لبیک گفت و بسان برادرش حسین نقش زیباترین شکیب را بر صحنه تاریخ بشریت ترسیم کرد. بدین سان، روحی بلند پس از حیاتی شکوهمند به جوار رحمت بیکران حق بار یافت و به دودمان پاکش پیوست و درس بندگی، عفت، ایثار، تعهد و صبر در راه خدا را به همگان آموخت.
اللهم عجل لولیک الفرج